آنچه در ادامه می آید ، بخشی از کلیدی ترین نکات کتاب نگاهی نو به ت و فرهنگ» اثر رضا داوری اردکانی» می باشد که توسط صاحب وبلاگ مشهود، تلخیص گردیده اند:

* در نسبت با مدرنیته و تجدد غربی سه نسبت بر قرار می توان کرد. نسبت اول غفلت مطلق و سپردن خود به دست تقدیر زمان و تجدد است. نسبت دوم رد و نفی مطلق تجدد و نسبت سوم قبول تجدد به عنوان رهیافت و تاریخ و عالمی جدید و تلاش برای شناخت از باب تغییر این نظم. طرفداران نسبت سوم، نه میانه دو طیف اول و دوم، بلکه در ورای هر دو قرار دارند و ما حقیقتا به چنین نسبتی برای تنظیم و تنسیق امور اجتماعی و ی خود، نیاز مبرم داریم.

* اگر تکنولوژی در جای خد اخد و به کارگیری نشود، نتیجه محتوم آن، ظلم اجتماعی و ی است.

* عمده دانشمندان ما در 200 سال اخیر در پی کشف و حل مسائل نبوده اند. وقتی مسئله نباشد،علم تقلیدی و تکراری می شود. چینین علمی چون حقیقی نیست نه تنها موجبات پیشرفت را فراهم نخواهد کرد بلکه پریشانیهای اجتماعی متعددی را منجر خواهد شد.

* با فلان اقدام ی، رفتن و آمدن فلانی و عزل و نصب افراد، مسائل ما حل نمی شود و تغییر هم نمی کند، اقدامات ما باید از جنس تفکر و روحیه پرسش گری باشد تا منشأ اثر گردند.

* با تفکر خاص است که ما صاحبِ زمان» می شویم و می توانیم اوراق تحولات تاریخ را در دست بگیریم که العلم سلطان.

* اگر اکثر نقد های ما نسبت وضع موجود جامعه خود و غرب پختگی لازم را ندارد از این روست که اساسا از اصل مطلب اطلاع نداریم و اصلا نمی دانیم چه باید بدانیم و هدفی هم برای نقد نداریم.

* با بسط نظری قدرت تملک انسان بر عالم و آدم بود که مدرنیته بوجود آمد.

* کسانی که می گویند توسعه برای ملل مختلف، صورتی متفاوت دارد و مثلا ملل آفریقایی می توانند به صورتی از توسعه غیر ا توسعه غربی دست یابند، سخت در اشتباهند چرا که مسیر تحقق توسعه، امروز تکنولوژی و تکنیک هاست که هر دو زاییده تمدن و فرهنگ غربی و ناقل این فرهنگ است. در این میان تنها اندیشه دینی است که می تواند با جرح و تعدیل لازم در بهره مندی از از این دو مقوله، پیشرفتی نسبتاً (و نه تماماً) توسعه گون، رقم زند.

* توسعه به چند دلیل مشخص، صرفا غربی است و صورت و نوع دیگری ندارد. ا- ظهور توسعه به شکل امروز پس از ظهور تجدد غربی رخ داده است. 2- توسعه در هیچ تمدنی به اندازه تمدن غرب، سرعت و تعادل نداشته است. 3- توسعه به شکل امروز در هیچ یک از تمدن های قدیم ، باستانی و یا قبل از عصر جدید تحقق نیافته است. 4- اهتمام به توسعه بنا بر مبانی فکری غرب مستم اثبات دائر مداری بشر و حق تملک بی حد و حصر او در جهان است و این معنا صرفا در یک فرهنگ نمونه دارد و آن فرهنگ غربی است و قبل از ظهور این فرهنگ، مسبوق به سابقه نبوده و نیست.

* نباید با این استدلال ها قانع شد که باید از آداب و رسوم غربی تقلید کنیم و سرتاپا فرنگی شویم  تا به توسعه نائل شویم. »جرا کشورهایی که فرهنگی متفاوت داشته اند و سعی در تقلید نموده اند در کنار برخی پیشرفت ها، در خوشبینانه ترین حالت به زائده ای برای تمدن غرب تبدیل شده اند مانند چین ، ژاپن و دلیل این امر آن است که سرعت تحولات تکنیکی به قدری وسیع و شدید است که به ملت هایی که از آغاز رنسانس همراه این تمدن نبوده اند اجازه همراهی و تقلید به معنای واقعی کلمه را نمی دهد.

* باید بدانیم همانطور که توسعه برگرفته از مبادی تکنیکی- علمی غرب است، آینده توسعه نیز به آینده غرب وابسته است. یکی از نقاط تاریک این آینده سست شدن نظم اجتماعی و راه یابی ضعف و فتور در اخلاق عمومی و صلاح زندگی است.

* بدبینی مطلق نسبت به بهره گیری از دست آوردهای غرب و رد مطلق آنها در شرایط حاضر درست نیست اما به بهانه چرهیز از بدبینی مطلق نیز نباید از آنچه سرنوشت محتوم غرب و توسعه است؛ غافل ماند.

* غرب بدون فلسفه نمی توانست راهی را که پیمود بپیماید و به همین دلیل امروز ابداع هر راه بدیلی برای پیشرفت به جای توسعه نیازمند تدوین فلسفه بومی است.

* مدرنیته یک مفهوم نیست یک تاریخ است یک علم است اما ما در ایران بیشتر آثار و نتایج مدرنیته را توجه کرده ایم و از عناصر مقوم مدرنیته غافل مانده ایم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها