چکیده

توسعه و تکنولوژی همان واژگانی هستند که زیبایی ظاهریشان، باطن تهاجمی آنها را در پشت سر جلوات کاذبشان، مکتوم نگاه داشته است. ما در این مقال در پی آنیم تا به نقد گفتمان توسعه محوری و تکنولوژی گرایی (به معنای امروزینشان) به مثابه بزرگترین دروغی که تا کنون به جای نهایی ترین راه تعالیِ حقیقی بشر تبلیغ شده است، بپردازیم.

مقدمه

توسعه و ابزار خاص آن، تکنولوژی، امروز واقعیتی است که عالمگیر شده است و لازم است تا نسبت فرهنگ ها و ت ها با آن مشخص شود از این رو لازم است تا شرایط این برقراری نسبت، فراهم شود. این امر میسر نمی شود مگر در سایه شناخت ماهیت این واقعیت، چیزی که همه همّ و غمِّ نوشتار پیش روست.

پیشگفتار

در آغاز این نوشتار بر خود لازم می دانم تا یادی کنم از شهید عزیز، سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی که اگر مطالعه جملات زیر از ایشان، رزق معنوی این حقیر نمی شد، ذهن و قلم این بنده ناچیز به مطالب عنوان شده در این مقال هرگز رهنمون نمی شد. روحش شاد یادش گرامی باد.

- حتی یک نمونه تاریخی وجود ندارد که کشوری غیر اروپایی توانسته باشد در عین حفاظت از گوهر و ذات خویش به توسعه یافتگی یا دموکراسی رسیده باشد. آنهایی که می نویسند یا می گویند که هدف از هر انقلابی توسعه اقتصادی است در واقع می گویند چون بزرگترین مانع بر سر راه قبول توسعه، فرهنگی است که همراه با انقلاب اسلامی در جامعه اشاعه یافته، پس باید این مانع اساسی را هر طور شده برداشت.»

- در ظاهر، بشر جزئی از عالم هستی است اما در باطن، عالم هستی آیینه تحولات درونی بشر است.»

متنگفتار

در این قسمت بدون تحلیل خاصی صرفاً  توجه شما را به برخی سخنان کلیدی از برخی متفکرین صاحب نظر معطوف نمایم:

امروز می گویند دنیا به دو قسمت توسعه رفته و توسعه نیافته تقسیم می شود. بدانید اینها بازی رسانه ایست. اینها عادت می کنند این واژه ها را. امروز توسعه یعنی توسعه اقتصادی. وقتی هم می گویند فرهنگ توسعه و توسعه ی یعنی ت و فرهنگی که متناسب است با توسعه اقتصادی است. ببینید مبنای توسعه غربی چیست؟ درست نقطه مقابل قناعت است. توسعه لاجرم فرهنگ خودش را با خودش می آورد حالا در هر جامعه ای که بخواهد پیاده شود.» [سید مرتضی آوینی]

*

تکنیک صرفا محصولاتی که الان دور و بر ما هست نیست و ما هم اینطور تلقی نمی کنیم. هر تکنیک و تکنولوژی دستور العمل های استفاده خاص خودش را دارد. فرهنگش هرجا برود دنبالش می آید.» [سید مرتضی آوینی]

*

مدرنیسم با همه عظمتش دقیقا بر چنین مبنای فاسدی شکل یافته است ،‌ مبنایی که جز به حداکثر کردن سود برای سرمایه داران ، حداکثر کردن تولید برای حداکثر کردن سود ، حد اکثر کردن مصرف جهت بهینه سازیِ اقتصادیِ حداکثر سازی تولید (ترویج مصرف گرایی) و نتیجتا ،هم سان سازی ذائقه های ملل مختلف جهان (جهانی سازی- ترویج مد و مدگرایی) جهت فروش بیشتر محصولات خود و کسب هرچه بیشتر سود ، نمی اندیشد. از اساس ، نیت ها برای پیدایش مدرنیسم ، فاسد و آلوده به نفسانیات بشری بوده است. مبنای اشاعه و تولید محصولات تکنولوژیک از زمان ظهور انقلاب صنعتی تا به حال نیز همین بوده است.» [سید مرتضی آوینی]

*

سالهاست در بوق و کرنا کرده اند که اسلام دینی ضد انسانی است. اصلا ما می خواهیم بگوییم تنها مکتب انسانی عالم، اسلام است و اومانیسم دروغ می گوید که انسان گراست. انسانگرای حقیقی اسلام است چرا که انسان ساز است. انسانِ مد نظر اومانیسم، انسان حقیقی و واقعی نیست چرا که از دو سو ارتباطش با ملکوت قطع شده است همه مفسده اومانیسم اینجا آشکار می شود که در غرب به جای اینکه ت در خدمت انسان باشد، انسان در خدمت ت است. اقتصاد که باید در خدمت انسان باشد، انسان در خدمت اقتصاد است و همین طور است امنیت. جالب است. انسان می کشند تا امنیت جهانی بر قرار کنند. مضحک تر از این در جهان، مسئله ای وجود ندارد.» [اصغر طاهرزاده]

*

اینکه امروز مجبوریم یا مجبورمان کرده اندکه الگوهای صنعتی غرب را در زمینه هایی مثل جنگ افزار اخذ کنیم یک مسئله است که امری گریپذیر است و اینکه باید از آنها عبور کنیم و ابزاری برآمده از بطن فرهنگ اسلامی بسازیم بحث دیگری است.» [اصغر طاهر زاده]

*

تکنولوژی زاده فرهنگ اومانیستی است و با فرهنگ اصیل اسلام و دین مبین ما ذاتا در تضاد است لذا پیاده سازی آن در بطن انقلاب اسلامی به معنای دقیق کلمه یعنی تغییر هویت فرهنگ دینی و انقلابی.» [اصغر طاهرزاده]

*

از عصر رنسانس به بعد با ظهور مکتب اومانیسم اساسا کار فلاسفه این شد که جهان را تغییر دهند نه اینکه مانند قبل تفسیر کنند. مبنای ارتباط غرب با طبیعت از رنسانس به این سو رابطه ای قهرآمیز و مجادله جویانه است. تکنولوژی دقیقا محصول همین نگاه و حاصل نگرشی انسان گرایانه و ضد خدایی است و مطلقا متعلق به زمین و طبیعت است اما اسلام و به ویژه انقلاب اسلامی به عنوان یک حقیقت باطن دار و نورانی و الهی خاستگاهش بر خلاف تکنولوژی در طبیعت نیست بلکه در آسمان است لذا با تکنولوژی تباینی جدی دارد و اساسا این دو با هم غیر قابل جمع اند.»  [اصغر طاهرزاده]

*

اینکه امام فرموده اند من با سینما مخالفی ندارم بلکه با فحشا مشکل دارم. این در حقیقت تعرض به ماهیت است. یعنی ذات سینما فحشاست و تناسبی با مبانی دینی یک جامعه دینی ندارد.» [یوسفعلی میرشکاک]

*

نظم گسترده تمدن اروپایی متکی به تکنولوژی است و این نقطه قدرت درست همان نقطه ضعف اوست. وقتی انسان به قدرتی اتکا پیدا کند که بیرون از وجود اوست، دیگر نمی تواند خود را قدرتمند بداند. تکنولوژی، قدرت هسته نابودی خویش را در درون خود جمع دارد.» [سید مرتضی آوینی]

*

وحشت از نظام تکنولوژیک همزمان با شیفتگی بشر در برابر محصولات جدید و اتوماسیون بیشتر، افزایش می یابد. اگر عادت» وجود نداشت، هم اکنون بشر از وحشت سلاح ها اتمی قرار از کف می نهاد.» [سید مرتضی آوینی]

*

تکنولوژی جایگاهش در جامعه ما مشخص نیست و این خود عامل و ایجاد کننده ظلم است یعنی ما خودمان نیز جایگاهش را نمی دانیم.» [رضا داوری اردکانی]

*

عالم مدرنیته و اسلام با هم رابطه متباین دارند و اساسا غیر قابل جمع اند.
تکنولوژی به عنوان یک پک کامل از ابزار، در بطن فرهنگی تولید و نمو یافته که اهدافی خاص داشته است و ریشه همه آن اهداف مربوط به همین طبیعت مادی است اما اسلام بطن فرهنگی متفاوتی دارد و اهدافش همه ریشه در آسمان و عالم مجردات دارد لذا ابزارش هم متفاوت است. حال در پاسخ به این سوال که ابزارش چیست؟ باید گفت: کشف همه آنها به عهده ماست چنانکه غربیان ابزار متناسب با اهداف جامعه خود را خودشان طراحی و تولید کردند.» [اصغر طاهر زاده]

*

سرمایه داری بر حسب ماهیت خود، با یک همکاری بین المللی واقعی برای کمک به کشورهای کم توسعه برای رهایی از تناقضات مرحله بینابینی

[1]  مخالف است.» [موریس دوورژه]

استنتاج

در این قسمت بنابر مطالبی  که عنوان شد سه سه نکته اهمیت ویژه دارد:

اولا آنکه، تکنولوژی  مدرن خود اساسی ترین عامل تغییر فرهنگ است چرا که مدل معیشتی همه تمدن را به صورت یک نظام معیشتی واحد معیشت تکنولوژیک- در آورده است. از طرفی تکنولوژی مدرن همه نیازهای بشر را در جنبه مادی و حیوانی خلاصه کرده است و انسان را از معنویات غافل. چون تغییر معیشت اثر مستقیم بر فرهنگ دارد. چرا که مسئله قناعت را هدف قرار میدهد. پر واضح است که تا چه اندازه تکنولوژی تحولات عمده برنامه های توسعه را با خود به همراه دارد.

ثانیا، دینگرایی و تکنولوژی گرایی را نمی توان با هم جمع کرد. دقت لازم است اینجا گرایش و تکنولوژی زدی مد  نظر است-

ثالثا، مسئله بومی سازی درباره تکنولوژی  مسئله ای بیشتر شبیه به یک شوخی اقتصادی و در حقیقت یک فریب ی است.

رابعا، ذات و جوهره هیچ فرهنگ غیر الهی قابلیت مقابله با تکنولوژی گرایی را ندارد.

خامسا، اینکه تکنولوژی را اخذ کنیم یک مسئله است و اینکه رابطه تکنولوژی و فرهنگ چیست و اثرات ذاتی و تحمیلی تکنولوژی چیست مسئله و حرف دیگری است.

پیشنهادات

این روند در هم شکستن فرهنگ ها که در اثر یورش تکنولوژی به جوامع گوناگون بوجود می آید- جز با یک انقلاب جهانی و مطالبه جهانی جهت براندازی سیطره تمدن فاسد غربی بر جهان قابل حل نیست تا آن زمان بایستی بر تکنولوژی بومی، -منظور ، آنچه ساخت داخل است، میباشد- تکیه داشت. و نیز از طریق استفاده روزافزون از نیروی کار به جای ماشین های متعدد که روند بیکاری را تسریع می کنند- و بهبود تجهیزات مستقر و موجود به جای ورود و حتی در بعضی مواقع، تولید بی رویه تکنولوژی های جدید- از تکنولوژی زدگی جامعه و تابع مدگرایی جهانی شدن ممانعت به عمل آورد.

به عنوان راه قطعی که فرهنگ غرب را به عقب خواهد راند، اشاعه و بازگویی مستمر اصول ناب اسلام ناب محمدی در پهنه گیتی میتواند فاتحه این فرهنگ را یک بار برای همیشه بخواند و الیته این قصه خود سر دراز دارد و کار فرهنگی عمیقی و طولانی مدتی را جهت جذب قلوب مردمان جهان می طلبد.



[1]- مرحله بینابینی مرحله است که در آن جامعه ای علاوه بر ویژگی های سنتی خود، در اثر ارتباط با جوامع مدرن، برخی از ویژگی های آن جوامع را نیز دارا می شود. در این مرحله جامعه مذکور دچار تضاد سنت- تجدد بوده و تعت اجتماعی و ی حاد، ابهام هویتی و بحران های فرهنگی و اجتماعی از ویژگی های بارز و آشکار آن خواهد بود. مرحله پس از وضعیت، بنابر نظر اندیشمندان غربی، مرحله صنعتی شدن (تجدد) می باشد.



*****منتظر اعلام رای و نظر شما همراهان و مخاطبان عیزیز هستیم*****



مشخصات

آخرین جستجو ها