تحزب، اسلام و انقلاب اسلامی

پیشگفتار

مطالب پیش رو ادامه مباحث عنوان شده در این مقال (+) می باشد و در مقاله پیش رو، تفصیل و توضیح بیشتری بر این تباین (تحزب/ انقلاب اسلامی) خواهیم داشت.

الف) توضیحی بر کارکرد فنی و ی احزاب

احزاب گوناگون به دلیل که در کسب قدرت اتفاق عقیده دارند در پشت پرده های خویش بده بستانهای و حرکتهای متحدانه عجیبی نیز دازند. یکی از حرکتهای متحدانه آنها وقتی که یک دشمن مشترک با خلصت مردم گرایانه پیدا می کنند بروز پیدا می کند. آنجاست که همه احزاب و وابستگان آنها در عملی دقیق و حساب شده جریان بلکه جریانهای تبلیغاتی وسیعی بر علیه دشمن مذکور خود به راه می اندازند و تا از حیثیت انداختن او در جامعه از پا نمی نشینند. غالبا و حقیقتا بایستی احزاب و روابط آنها را دقیقا همین گونه تحلیل نمود و همواره این مسئله را مد نظر داشت که اگرچه احزاب ایدئولوژی های خاص خود را دارند اما امروز منبع اصلی تکوین احزاب، مسئله اقتصاد و منافع اقتصادی و هدف اولیه همه آنها کسب قدرت است. و چون این منبع و هدف بین همه آنها مشترک است ناچار، همه آنها ماهییّتا یکی هستند حتی اگر ایدئولوژی های کاملا متفاوتی را اشاعه داده و تبلیغ کنند.

ب) سه نکته تحلیلی در بررسی تباین تحزب با اسلام و انقلاب اسلامی

 لازم است در ابتدای امر توجه شود که ساختار گروه های مختلف ی و اجتماعی در صدر اسلام صرفاً به صورت یکسری گروه های ذی‌نفوذ فعلی بود. گروه ذی نفوذ به گروهی می‌گویند که صرفا نفعی دارند و به حسب نفعی که دارند فشارهایی به ساختار ی وارد میکنند در این میان ممکن است منافع ایشان با گروه های از مردم هم گره بخورد . تمامی گروه ها اعم از خوارج ، اصحاب حمل و صفین در عصر علی ع یا مهاجرین و انصار در زمان رسول خدا صرفا یکسری گروه ذی نفع بودند بدون وضعیت حقوقی و قانونی، اما احزاب فعلی اساسا با هدف کسب قدرت شکل می‌گیرند (این در تعریف حزب از منظر خود دانشمندان هم امده است )، بنابراین حزب اگر حتی نفعی هم برای عده ای از مردم داشته باشد اما به خاطر ماهیت اصلی ان ، یعنی کسب قدرت ، تضاد جدی با مبانی تشکیلات ی در یک جامعه دینی خواهد داشت. چون اساسا در جامعه دینی و اسلامی هدف ابدا کسب قدرت نیست این نکته اول .

 نکته دوم آنکه امام خمینی در کتاب ولایت فقیه صراحتا مخالفت خود را با هرگونه مجلس قانون گذاری اعلام میکند و اساسا هرگونه وضع قانون خارج از کار فقیه را حرام اعلام میکند اما اینکه چرا در الگوی جمهوری اسلامی مجلس شورا (یا همان پارلمان ) وجود دارد؟ این را باید در چاچوب قاعده مصلحت تحلیل کرد. بعد از پذیرش پارلمان ، این وضعیت تباین جدی با مبانی حکومت دینی و اندیشه ی امام راحل داشت. چون در شریعت هرگونه قانون گذاری جز از مجرای الهی و شرعی و فقهی حرام است به طور مطلق (بر اساس دیدگاه امام ). حضرات برای تعدیل ساختاری که از غرب اقتباس شده بود (چون بالاخره ممکن نیست که ساختار قوه قضاییه و ریاست جمهوری را بپذیریم اما مجلس را نپذیریم و پیاده هم نکنیم چون اصل و اساس دموکراسی ها در غرب با تشکیل پارلمان و نفوذ نظرات نمایندگان مردم بر صاحبان دولت و قدرت شکل گرفت ، بنابر این نمیشد پارلمان را از غرب اخذ نکرد ) ، پارلمان را تعدیل (ِ اسلامی) کردند یعنی ساختار شورای نگهبان را به آن افزودند . یعنی تایید نهایی قوانین به عهده این شوراست. اما مسئله این است که این ایده آل امام نبود امام مد نظرش این بود که طبق شرع همه مراحل قانون گذاری ، یعنی کسب اطلاعات از شرایط کشور و ظرفیت های اجرایی ، وضع و تصویب قانون و نیز تطبیق آن با قانون اساسی و قوانین شرع همگی باید در انحصار فقیه باشد

 نکته سوم ، حزب و تحزب شاکله اساسی نظام پارلمانی است (اصلا فلسفه شکل گیری حزب کسب کرسی های پارلمانی بوده که بعدها به ریاست جمهوری و شوراهای دیگر سرایت کرده است ). نتیجه آنکه ، تحزب ، مقوم و استحکام بخش پارلمان (قانون گذاری صرفا در چارچوب عقل جمعی و بشری) است . این مسئله منافات جدی با شرع که لازم می‌داند همه قوانین مطابق شریعت وضع شود دارد .در حقیقت تحزب ، مجلس شورا را از سیطره تعدیلاتی که امام خمینی در نظر داشت خارج میکند و این تعدیلات را به نحوی دور میزند.

نکته چهارم، اگر در نهج البلاغه کنکاش دقیق صورت گیرد مشخص میشود که تا چه اندازه عدم احتجاب ی برای علی ع اهمیت دارد. ایشان در نامه 53 نهج البلاغه خطاب به مالک ، تصریح دارند که خود را از مردم پنهان ندارد و با ایشان ارتباط رو در رو و مستمر داشته باشد. حال، شاکله احزاب دقیقا عکس این وضعیت را از ما طلب می کند. حزب در صورت علمی، ناقل خواسته های مردم به رهبران ی است. از این منظر حزب ، یک حجاب ی ما بین حاکم و محکوم است. در واقع حزب، توصیه ی امیرالمومنین را به حاشیه می راند چرا که خود فاصله ای است ما بین رهبران و مردم فلذا خود عامل احتجاب ی است.

فی الجمله،  مجموع این چهار نکته فوق در تشریح تضاد تحزب با نظام دینی اهمیت جدی دارد.

پ) یک بررسی تطبیقی-تاریخی -ی

بهتر است است که به اغاز و فرجام حزب  جمهوری اسلامی که مثلا خیلی برای خیلی ها عزیز و مطلوب تلقی می‌شود رجوع کنیم. این تشکیلات (حزب جمهوری) با اصرار فراوان به امام و قبولاندن تشکیل حزب به امام ، احداث شد (چون امام در ابتدا به شدت با شکیل گیری حزب مخالفت کردند ) و خواست تا در شکل (نه محتوا ) الگویی تلفیقی از احزاب ملی و مارکسیستی را پیاده کند متاسفانه این رویه به محتوای کلی حزب هم نفوذ یافت وبا عضویت برخی در حزب که یا از اول با مبانی انقلاب معارض بودند یا بعد ها ضمن پروسه فعالیتشان، نگرش معارض پیدا کردند، موانع جدی بر سر حرکت انقلابی بزرگوارانی چون ای، بهشتی و دیگر عزیزانی که در حادثه هفتم تیر به شهادت رسیدند ، پیش آمد. نهایتا به دلیل اختلافات شدید درون حزبی و اعتقاد رهبران حزب به بروز زمینه‌های بروز اختلافات و از میان بردن انسجام مسئولان نظام توسط خود حزب، حزب تعطیل شد.

آیت‌الله ‌ای و حجت‌الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی در نامه‌ای به امام ضمن اشاره به شرایط موجود، اذعان نمودند که ضرورتی برای وجود حزب نیست و جامعه به وحدت و انسجام نیازمند است و ممکن است تحزب بهانه‌ای برای ایجاد اختلاف و موجب خدشه در وحدت ملت گردد و پیشنهاد کردند حزب جمهوری اسلامی فعالیت‌های خود را متوقف کند و نهایتا امام با این امر موافقت کردند.

در کل بنا بود حزب جمهوری برای ایجاد اتحاد نیروهای انقلابی تاسیس شود ولی در نهایت ، بنا به اذعان رهبران حزب به عدم تحقق آن هدف بلکه برعکس رسیدن وضعیت حزب به جایی که موجبات تفرقه را در جامعه و مجموعه ی نظام ایجاد میکرد زمینه انحلال آن فراهم و گفته های امام در باره تفرقه آمیز بودن تحزب به نوعی ثابت شد.

ت) برخی مستندات در کلام امام

امام در سال ۵۸ در بیانی تأمل برانگیزمی فرمایند که، همه دیدید در پناه وحدت کلمه و در پناه قدرت اسلام این پیروزی را تحصیل کردید و رمز پیروزی شما ایمان و وحدت کلمه بود، در ظرف یکی دو ماه قریب به صد گروه با اسم های مختلف اظهار وجود کردند. یعنی آن انسجامی که ملت به هم پیدا کرد و آن وحدتی که ملت پیدا کرد، و اجانب احساس کردند که با وحدت کلمه ملت و با قدرت ایمان، هیچ قدرتی نمی تواند مقابله کند با این قدرت، در صدد برامدند این قدرت را تضعیف کنند؛ هم قدرت اسلامی را؛ و هم وحدت کلمه را. زحمت های چندین ساله ای که برای انسجام گروههای مختلف و برای وحدت کلمه بود، اجانب در صدد برامدند که به هدر بدهند این زحمت را و با دستهای ناپاک خودشان و با بی توجهی به بسیاری از اشخاصی که ادعای همه چیز می کنند، این زحمت ها نزدیک است به هدر برود ای احزاب مختلف و ای گروه های مختلف اگر شما برای کشور خودتان دلسوز هستید و برای ملتتان دلسوز هستید، باید بدانید که این ایجاد گروههای مختلف برای ملت سم کشنده ای است و کشور شما را باز به حال اول خدای نخواسته بر می گرداند. ای اشخاص که داد از ملیت می زنید، داد از دوستی با ملت می زنید، داد از دوستی با مستضعفین می زنید، این اظهار وجودها، این گروه گروه کردن ملت موجب این می شود که ملت را از دست می دهید، شما ها که حسن نیت دارید در تحت تاثیر شیاطینی که سوء نیت دارند واقع شده اید. خدای تبارک و تعالی می فرماید واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا، امر به اجتماع و نهی از منکر. شما ها اجتماع مسلمین را به هم می زنید و موجب تفرقه می شوید.یک قدری در کارهای خود تجدید نظر کنید، گروه گروه می شوید و هر گروهی مخالف گروهی دیگر. اگر همه در یک مسیر می رفتید، باز مضایقه نبود که گروههایی همه در مسیر واحد لکن دست های خبیث اجانب در کار است که شما را ندانسته گروه گروه کند و مخالف با هم کند. ( صحیفه نور، جلد ۸، ص ۴۷۸)

امام امت نیز در تایید سخنان باری تعالی بیان می دارند که؛ من این موعظه خدای تبارک و تعالی به لسان قران را به شما بیان می کنم. این موعظه به ما می فهماند که باید وحدت کلمه داشته باشیم؛ وجهه ما یک چیز باشد: الله » ان تقوموا لله، قیام لله. دیگر نمی تواند کسی یک طرف برود و دیگری به طرفی دیگر. اگر دیدید که در یک قیامی دسته دسته و حزب شد و حزب و حزب و جبهه جبهه شد، بدانید خدا در کار نیست. اگر همه با هم متوجه به یک نقطه باشند دعوت به وحدت کلمه است، به وحدت عقیده است. وحدت عقیده وحدت کلمه می آورد، وحدت عمل می آورد ( صحیفه نور، جلد ۵، ص ۵۱۱).

ث) توصیه ها و پیشنهادات

توصیه موکد در عالم ت به توده عوام، عدم تبعیت و عدم پذیرش و قبول قطعی تبلیغات احزاب گوناگون است. عدم توجه و مهم فرض نکردن شعارهای تبلیغاتی احزاب کلید موفقیت در فهم خباثت های ی و سرگرم نشدن به دعواهای ظاهری ی و در حقیقت غافل نماندن از ستمگریها و چپاول های پشت پرده احزاب است.

دوری از تبلیغات احزاب جایگزینی می طلبد و آن این است که برای درک و کسب اطلاع از حقایق ی ملی و ی بهتر آن است که حتی المقدور در جست و جوی نیروهای مردمی بر آییم. هر چه مردمی تر بهتر. آنها که وابستگی ی و جناحی به هیچ حزبی ندارند یا کمتر دارند. وابستگی هرچه کمتر بهتر- صدای رسای دادخواهی مردمان تنها از حلق کسانی شنیده می شود که که اگرچه نه تمام عمر ی خود را، حد اقل مقداری از عمر خود را در میان مردم و خارج چارچوب همه احزاب موجود گذرانده باشند و در عمل به همه آنها پشت پا زده باشند. یافتن چنین افرادی سخت است اما باید انجام شود وگر نه اصلاح جهان و جوامع رویایی بیش نخواهد بود.

منابع

آموزش دانش ی(حسین بشیریه)

مبانی علم ت (عبدالرحمن عالم)

اصول علم ت (موریس دوورژه ، ترجمه : ابوالفضل قاضی)

ولایت فقیه (سید روح الله خمینی)

صحیفه نور(سید روح الله خمینی)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها