تحلیل اقتصادی-اجتماعی توسعه و تکنولوژی

بنابر آنچه قبلا در باب تحلیل عقیدتی، پیرامون توسعه و تکنولوژی در عصر جدید، بدان اشاره گردید، انقلاب صنعتی به عنوان زیر بنای تحولات تکنینی این عصر، در واقع تجلی دفعی ذات اومانیسم بوده است. اومانیسمی که به اساسا فراتر از یک مکتب فرکی بلکه به عنوان یک آیین جدید بر همهاحتیازهای شئون زندگی بشر تاثیری قاطع داشته است. یکی از این شئون، اقتصاد است.

اومانیسم، بنیان های علم اقتصاد را دگرگونی اساسی بخشید. اگر در منابع دینی خود نظری افکنیم، نعمتهای الهی بی پایان و غیر قابل شمارش معرفی شده اند. از طرفی دیگر همین منابع به ما ثابت می کند که نیازهای کلیدی و اساسی بشر، نیازهای فطری او هستند یعنی نیازهایی که ریشه در احتیاجات فطرت انسانی ما داشته و تبعاً نیازهای مشخص و معلوم و در نتیجه، محدود هستند. اما اقتصاد اومانیستی، نیازهای بشر را نا محدود و بالعکس، امکانات و منابع (نعمت ها) را محدود تعریف می کند.

اگر بخواهیم دلیل چنین برداشت و تعریفی را از نعمتها و نیازها، کنکاش کنیم باید به انگیزه نفع شخصی صرف و در نتیجه، انگیزه کسب سود، آن هم به صورت افراطی (حتی المقدور، بی هیچ قید و شرطی، جز قیود قانونی و حقوقی) در آیین اومانیسم و انگاره های اقتصادی آن اشاره کنیم. این دو انگیزه، اجزاء لاینفک ماهیت علم اقتصاد اومانیستی است که منجر به پمپاژ روحیه انحصار طلبی در انسان می شود. انحصار طلبی به معنای بهره برداری انحصاری از همه امکانات موجود تا سر حد امکان است. این وضعیت عامدانه، منجر به انباشت امکانات در محیط جغرافیایی خاص و کمبود این امکانات در محیط های دیگر و نهایاً محدود شدن (یا محدود تلقی شدن) امکانات (نعمت ها) می شود. علاوه بر این، شخص انحصار طلب، بدلیل اینکه جز افزایش سود خود به چیز دیگری نمی اندیشد، در استفاده از امکانات و منابع، وسواس خاصی دارد و این وسواس، حساسیت های خاصی را نسبت به امکانات مذکور در ذهن و روان او بر می انگیزد، به طوریکه همواره به دنبال انحصار و استفاده هرچه بیشتر از منابع بیشتر است. این حساسیت ویژه، منابع را همواره در ذهن او محدود، تداعی می کند. درباره اصل دیگر علم اقتصاد، یعنی نامحدود بودن نیازها نیز دلیل آن است که اومانیسم خواسته های نفسانی بشر را نیز به نیازها» تعبیر کرده است. همانطور که بیان شد، کسب سود و نفع شخصی از بنیان های اساسی اومانیسم می باشند. این دو بنیان، باعث شده تا نیازهای کاذب بشری (که فطری نیستند) بر نیاز های حقیقی بشری ( نیازهای فطری) ارجحیت پیدا کنند. همانطور که بیان شد نیازهای فطری، به حسب ذات و فطرت انسانی ما، محدود و مشخص اند، حال باید این نکته را نیز اضافه کنیم که نیازهای کاذب و نفسانی بشر به حسب ماهیت نفس اماره بشر، بسیار متنوع، نامشخص و نامحدود اند. از توضیح این دو دسته نیاز کاملا مشخص است که علت اصلی نامحدود تلقی شدن نیازهای بشر در اومانیسم در اولویت پیدا کردن نیازهای کاذب بشر بوده است که یکی از دلایل وقوع چنین اولویتی، به تغییر مناسبات فی مابین  مصرف کننده- تولیدکننده بر می گردد. پس از انقلاب صنعتی (به مثابه  انقلابی ماهیتاً اومانیستی)، تمایلات مصرف کنندگان، تا حد وسیعی ، پیرو انگیزه کسب سودِ تولید کنندگان شده است. تولید کنندگان برای این منظور ، تا سر حد امکان در راستای جذب هرچه بیشتر مشتری ، سخت، در تلاش اند و این هدف محقق نمی شود جز از طریق ایجاد نیاز کاذب در مصرف کنندگان با استفاده از ترفندِ تاثیرات تبلیغات و رسانه ها .


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها